کلبه کتاب | دنیای کتاب و رمان و کتاب صوتی

کلبه کتاب

رمان شیطان مونث جلد اول

نویسنده : مهتاب | سارا

ژانر : عاشقانه

قیمت : رایگان

رمان شیطان مونث جلد اول

فکر کردی چون مردی و صدات و بازوت کلفت تره میتونی هر وقت عشقت کشید سر امثال من نعره بزنی؟ ! 
حالا که خدا  دستتو یه جا بند کرده و به این مقام رسوندت و دونفر میشه با پولت از بدبختی هاشون کم کنن دیگه نباید به کسی اهمیت بدی!؟  
راست میگن پولدارا  طمع کار تر و حریصتر و خسیس ترن! 
 آقای قلدر...اینو یادت باشه قروت فرعون رو هم که داشته باشی اگه دست یه نیازمندو نگیری هیچوقت توی زندگیت  اون آرامشی که باید داشته باشی رو به دست نمیاری... 
پولتم بمونه ور دلت! 
مغزم به زبونم کلمه میفرستاد و زبونم  بی تعلل کلمات رو تو هوا پرتاب میکرد... 
مثل بمب... 
مثل نارنجک... 
یا هر چیز دیگه ای که آشوب به پا کنه! 
وضعیت نسبتا عجیبی بود. 
من تند تند ، بی وقفه و پی درپی هرچی که تو دلم  مونده بود رو به زبون می آوردمو اونها فقط گوش میدادن.... 
حین اون تشرها  از کیف پول چرم تقلبی ای که رنگ و رویی نداشت و شپش تهش معلق میزد،  عکس کوچک علی و خواهرش زهرا  رو بیرون کشیدمو  روبه روی سه تا مرد گرفتم.... 
 
شاید تو اون لحظه هم جوگیر شده بودم  و هم عصبی از سرویس دادن بی حاصل به داود و دیدن رفتار بی شرمانه ی اون مرد اما.... 
بیش از هر چیزی علی و خواهر و مادر علیلش بهم جرات اون بی پروایی رو میداد... 
همونطور که عکس رو تکون میدادم و ازشون میخواستم نگاهش کنن، زل زدم تو صورت  کاملا فاقد احساس ارسلان مرصاد  و ادامه دادم: 
-اینو ببین آقای قلدر... 
این اسمش علیه اونی هم که کنارشه خواهرش زهراست ... 
علی هفت سالشه و خواهرش چهار سال ... 
نه مدرسه میرن، نه خونه دارن،حتی...حتی توالت و حموم هم ندارن... 
میفهمی؟ 
علی مجبوره برای سیر کردن شکم مادر علیلو خواهرش  مواد بفروشه.... 
به کیا؟ 
 جوابشو خودم بهت میدم؟؟؟ 
به عوضی های که حتی به بچه هام تجاوز میکنن... 
به عوضی هایی که بوی گند تن لششون از صدفرسخی آدمو به تهوع میندازه... 
به عوضی هایی که صدجور بیماری حال بهم زن دارن.... 
علی باید خونه داشته باشه... 
باید بره مدرسه.... 
میفهمی؟؟ 
 میفهمی یا فقط بلدی قندون سمت اینو اون پرت کنی؟؟؟؟؟؟؟ دیگه نفسم بالا نمیومد... 
شونه هامو همراه با یه نفس عمیق بالا بردم و بعد رهاشون کردم... 
میخواست پول بده؟؟؟ 
دستامو که گذاشته  بودم رو سرم ،به نرمی پایین آوردم و از اون حالت تدافعی بیرون اومدم.... 
زل زدم تو چشماش ...  
سعی کردم حفظ ظاهر کنم.... 
نباید متوجه بشه ازش میترسم. 
ابروهامو توهم گره زدمو گفتم: 
-با یه میلیون یه مورچه رو هم نمیشه از فلاکت نجات داد! 
به حالت تاسف نگاهم کرد... 
خودنویسشو جلوی صورتم تکون داد و با لحنی تحقیرآمیز گفت: 
-احمق ! 
منظورم یه میلیارد! 
هی لبهام بازو بسته میشدن تا حرفی بزنن اما هیچ صدایی از دهنم خارج نمیشد... 
قابل هضم نبود این یک میلیارد رویایی! 
احساس میکردم داره شوخی میکنه،داره سربه سرم میزاره،داره تحقیرم میکنه، داره سوژه ی خنده ام میکنه.... 
اما واقعیت داشت... 
این اتفاق رویایی واقعا درحال رخ دادن بود... 
داشتم به حرکت دستشو رقمی که مینوشت نگاه میکردم که وکیلش جلو اومد و کنار گوشش گفت: 
-ارسلان جان فعلا بخاطر  اون قضیه حساب های بانکیت مسدوده.... 
ولی مطمئن باش این یه   موردو حداکثرتا فردا پیش از ساعت 12رفعش میکنم.... 
عه! اینم شانس من بود! 
ارسلان مرصاد،دست چک و خودکارش رو چپوند تو دستای وکیلش و خطاب به من گفت: 
-فردا ساعت 12بیا و چکت رو از منشی بگیر ! 
حالا هم برو پی کارت! 
بدون خداحافظی بدون تشکر... 
بدون هیچ حرف و سخنی به طرف در رفتم و از اتاق خارج شدم.... 
احساس میکردم الان دیگه دنیا فقط و فقط مال منه! 
حالا دیگه میشد واسه علی خونه بگیریم... 
بفرستیمش مدرسه... 
پای مادرشو عمل کنیم... 
وکلی کار دیگه.... 
مثل فاتحان از نبرد برگشته به آدمهایی که انتظار یه ملاقات چند دقیقه ای رو میکشیدن نگاه کردم.... 
دلم میخواست به همشون بگم که من مزخرفترین مرد دنیارو بالاخره ملاقات کردم و حاصلش شد یک میلیارد پول! 
با ناااااز  به منشی نگاه کردمو عشوه کنان از کنارش گذاشتم... 
حرکاتم خنده دار و مضحک یا حتی میشد بگم زننده  بود 
اما چه کسی میتونست یک میلیارد پول بگیره و تو کونش عروسی راه نندازه ؟؟؟؟   از شدت شادی و شعف مثل دیوونه ها باخودم میخندیدم.... 
کنار در رفتمو همزمان به داود که با تعجب نگاهم میکرد چشمک لوندی زدم. 
نزدیکم شدو آهسته گفت: 
-کارت ردیف شد؟ 
-هووووووم چجورم!  
دماغشو تکونی دادو یواش ترازقبل گفت: 
-اگه دوست داشتی  بازم هردومون حال کنیم،میتونی بهم زنگ بزنی! 
لبخند دندون نمایی زدم و با صدای لشی گفتم: 
-درو باز کن داود جوووون که دیگه از این به بعد وقت ندارم باخودمم حال کنم چه برسه به تو! 
داود  پوزخند معنی داری  تحویلم داد و بعد از وارد کردن یه کد درو برام باز کرد تا برم.... 
برای پرواز فقط به دوتا بال احتیاج داشتم.