
رمان شیطون نباش
نویسنده : نامعلوم
ژانر : عاشقانه
قیمت : رایگان
رمان شیطون نباش
‹ #شیطون_نبآش????????› ╸╸╸╸╸╸╸╸╸✏️????╸╸╸╸╸╸╸╸ #part_3 حاضرین داخل سالن با تعجب نگاه میکردن با چشم غرهای روم رو برگردونم . اون یارو هم انگار ما تحتش موشک وصل کرده بود که به کل غیب شد پوفی کشیدم و سمت اتاق دکتر رفتم، تقریبا شیفتم تموم بود... منتظر موندم تا مریض از اتاقش خارج شه، سریع پریدم تو و گفتم: _خسته نباشید دکتر بی حوصله سر تکون داد و گفت: _چطور بود؟ با حالت پکری روی صندلی نشستم که انگار سر دکتر جان نشستم، چنان اخمی کرد که سریع بلند شدم و گفتم: _مریم همش کنارم بود، ولی تزریغ عضلانی نداشتیم امروز... _خودم برای یه آقایی تجویز کردم، خیلی هم ضروری بود یعنی چی نداشتیم؟! با برگهایی ریزان زبانم قاصر شد... ری...دم! الان فکر میکنه من طرفو فراری دادم ╸╸╸╸╸╸╸╸╸✏️????