
رمان شیطون نباش
نویسنده : نامعلوم
ژانر : عاشقانه
قیمت : رایگان
رمان شیطون نباش
‹ #شیطون_نبآش????????› ╸╸╸╸╸╸╸╸╸✏️????╸╸╸╸╸╸╸╸ #part_5 یکی نیس بگه داداش منو ول کنن اسم بابام هم یادم میره.. بعد بیام اسم مریضا یادم بمونه که چی؟ با لبخند ژکوندی زدم و به افق هایی که از دیوار های اتاق میدیدم زل زدم... _بفرمایید بیرون خانم ستاری. حالا انگار خیلی مشتاقم بمونم سمت در رفتم و گفتم: _اتفاقا شیفتم تمومه رفع رحمت.. چیز زحمت میکنم! اخمی که داشت قشنگ فشارشو نشون میداد، والا دکتر انقدر بی حوصله؟ یهو مثلا وسط عمل بگه (من یکم اخم کنم میام ادامه عمل) البته اینو اتاق عمل راه نمیدادن نهایت بره بیمارستان طی بکشه حالا نکه خودم جانشین انیشتن شدم، از دکتر جون توقع زیادی دارم با سرعت میگ میگ خدابیامرز لباسام رو عوض کردم و پیتکو پیتکو راهی خونه شدم خونه عمه خانمی که بالا شهر بود ولی من باید پیاده میرفتم، هی خدایا شکرت! یا یه شوهر پولدار بده که بمیره مال و اموالش برای من بشه مثل عمه خانم کیف دنیا رو ببرم، یا رونالدو بیاد ایران... ╸╸╸╸╸╸╸╸╸✏️???? ╸╸╸╸╸╸╸╸╸