
رمان شیطون نباش
نویسنده : نامعلوم
ژانر : عاشقانه
قیمت : رایگان
رمان شیطون نباش
‹ #شیطون_نبآش????????› ╸╸╸╸╸╸╸╸╸✏️????╸╸╸╸╸╸╸╸ #part_7 کمی که خم شدم با دیدن جمال مبارکش برگام ریخت... همون یارو مریض فراریه بود! اسمشم ندونستم اخرش با حرص گفتم: _ها سرم نزده... آمپول نخورده فرار میکنی همینطوری کنار خیابون بنزین تموم میکنی! سرش رو بلند کرد و با کلافگی نگاهم کرد.. قشنگ معلوم بود حالش ازم بهم میخوره البته بلانسبتم! ولی جدی جدی رنگ و رو نداشت شبیه خیار کال شده بود _پاشو بریم همین درمونگاه افقیت کنم یچی بزنم دَرت عین موشک شو! چند نفری که دورمون بودن متفرق شدن.. اون یارو که اسمشو نمیدونستم هم گوشیش رو با زحمت از جیبش دراورد _بفرمایید پِی کارتون خانم! زارت... چشم. _الو کجا موندی پس.. هنوز دهنش رو نبسته بود که بوق ماشین مغزم رو هنگ نمود یعنی ر...یدم تو این شانس! یه ماشین خفن لاکچری اومده بود دنبال این یارو که اسمشو نمیدونستم... رسما لاکچری بودنش داشت منو نابود میکرد مثل بز نگاه میکردم و اون یارو که اسمشو نمیدونستم با قیافه درهم از درد بلند شد و سمت ماشین رفت بلند گفتم: _دستم درد نکنه. طوری مثل خر کوهی نگاهم کرد که اگه یکی نمیدونست فکر میکرد از تیمارستان فرار کردم _ها؟ برو سوار شو تا غش نکردی اینبار تنفس مصنوعی میدمت از آمپول هم غیراخلاقی تره! ╸╸╸╸╸╸╸╸╸✏️???? ╸╸╸╸╸╸╸╸╸