
رمان تو مال منی
نویسنده : نامعلوم
ژانر : عاشقانه
قیمت : 29000 تومان
رمان تو مال منی
┈┄╌╶╼╸◖ ◗╺╾╴╌┄┈ ᯏ ᥣᥲ᥎ᥲ᥉ℍᥲ????ᥲ???? ᯟ |~ دستم و زدم زیر چونم و هندزفرے و گذاشتم تو گوشم.. زل زده بودم بهـ جاده شمـال.. جاده أی که از وقتی که ملیسا رو از دست دادیم ، هیچ جذابیتی برام نداره.. حتی اگه نم بارون بزنه ، مثل همین حالا.. اواسط فروردین بود.. و جاده بهاری ، ولی هیچ کدوم از اینا برام جذابیتی نداشت ، وقتی که میدونستم تو مقصد چی در انتظارمهـ.. وقتی که متوجه شدم بابا داره صدام میزنه ، صدای آهنگ و قطع کردم +جانم? –چرا تو فکری?. یه نفس عمیق کشیدم +کی میرسیم? –حدودای یک ساعت دیگه.. خسته شدی از راه? تو که همیشه عاشق راه شمال بودی.. +الان دیگه متنفرم از این راه. بابا فهمید بغض کردم برا همین خواست بحث و عوض کنهـ و گفت –دکتر بزرگمهر باهام تماس گرفته بود.. ترسیده برگشتم عقب.. نکنه بهش گفته باشم من اونروز حالم بد شد?.. با من من گفتم +خب..چی...چی میگفت?. بابا سرش و تکون داد –گفت که اردیبهشت قراره بره از ایران.. با چشای گرد شده بابا رو نگاه کردم +چی? –آره بابا جان ، اردیبهشت قراره کلا مهاجرت کنه به استرالیا.. +خـب?. بابا متوجه حالاتم شد و گفت –سر همین بهم گفت قبل اردیبهشت حتما بری پیشش برا معالجهـ.. چیزی نگفتم و روم و برگردوندم.. یعنی اردیبهشت قراره برای همیشه از ایران بره? ┈┄╌╶╼╸◖ ◗╺╾╴╌┄┈