کلبه کتاب | دنیای کتاب و رمان و کتاب صوتی

کلبه کتاب

رمان تو مال منی

نویسنده : نامعلوم

ژانر : عاشقانه

قیمت : 29000 تومان

رمان تو مال منی

┈┄╌╶╼╸◖  ◗╺╾╴╌┄┈
‌         ‌     ᯏ ᥣᥲ᥎ᥲ᥉ℍᥲ????ᥲ???? ᯟ
 |~

باز دوباره سر و صدای مامان و بابا و صدای دعواهاشون..
تا هفت تا ویلا اونور تر داشت میرفت..
عصبی شده بودم..
با صدای داد مامان از خواب پریده بودم و حسابی کلافه و پریشون بودم..
نمیفهمم دلیل اینهمه بداخلاقیای مامان شیرین چیه?
چرا دق و دلیش و سر بابا خالی میکنهـ?.
از رو تخت بلند شدم و بعد از آب زدن به صورتم..
از پنجره یه نگاه بهـ بیرون انداختم..
هوا ابرے بود..
و نزدیکای غروب خورشید..
چقدر دلم خواست بزنم بیرون..
پس بدون معطلی ، بارونیه یاسی رنگم و پوشیدم و شال یاسی رنگی هم به سرم انداختم..
یه آرایش ملایم کردم و گوشیم و گرفتم دستم و از اتاقم خارج شد..
دیگه صداهای دعوای مامان و بابا نمیومد..
به جاش صدای گریه مامان شیرین میومد..
به سمت اتاقش رفتم و از در نیمه باز یه نگاهی انداختم..
مامان داشت گریه میکرد..
خواستم وارد اتاق شم ولی با دیدن عکس ملیسا که تو دستای مامان بود..
پشیمون شدم..
کاش مامان یه کمی من و میدید..
عقب گرد کردم و به سرعت از ویلا خارج شدم..
باد خنکی میومد...
کلاه بارونیم و انداختم رو سرم..
و به سمت خیابون حرکت کردم...
بی هدف تو خیابونا بودم..
کاش باران زودتر بیاد شمال...
با دیدن پیراشکی های داغی کهـ تو یه مغازه شیرینی فروشی بودن ، لبخند رو لبام نقش بست..
دقیقا همون چیزی که میخواستم..
به سمت مغازه دار رفتم و یدونهـ ازشون و سفارش دادم..
کنار خیابون منتظر ایستادم تا پیراشکیم به دستم برسه که همون لحظه گوشیم زنگ خورد..
شماره ناشناسی بود..
تماس و برقرار کردم
+الو..
صدای یه دختر جوونی پیچید تو گوشم
–شما?.
متعجب موندم
+شما با من تماس گرفتید ، اونوقت من باید احراز هویت کنم?.
–شماره تو جز آخرین تماسای نامزده منهـ.
ابروهام پرید بالا
+نامزد شما?
شما کی هصتید که نامزدتون کی باشه..
–نامزد من ، امیر حافظ بزرگمهره...
حالا میگی ط کی هصتی?


‌            ‌ ‌ 
┈┄╌╶╼╸◖  ◗╺╾╴╌┄‌  ┈