کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان وسوسه

نویسنده : نیلا

ژانر : اجتماعی

قیمت : رایگان

رمان وسوسه

....سرمو با ناراحتی تکون دادم
الهه- هدي می دونستی دو دستی گورتو کنديبازم سرمو تکون دادم
الهه- خوب خاك کاهو با مخلفاتش یه جا بخوره تو سر بی خاصیتتحالا می گی چیکار کنم ..؟-الهه- شاید خواسته بترسونتت
با اون تهدید و نگاه اخر ...جاي هیچ شبه اي نمی مونه الهه..من بد بخت شدم-... الهه- پس مبارکه......... به پاي هم پیر و خوشبخت بشید
...با تو هم نمیشه دو کلام درد و دل کرد-الهه-.اگه می تونستی که با من دوست نمی شدي.. و زد زیر خنده
...خاك تو گورت ....ارومتر همه دارن نگامون می کنن-
.... الهه-.هی اونجا روکجا رو می گی ...؟-
... الهه- ..کنار مغازه اصغر اقا رو می گم
... به طرفی که الهه گفته بود نگاه کردماین عوضی اینجا چیکار می کنه؟-
: الهه در حالی که برام چشم و ابرو می نداخت بالا
... از من می پرسی.
... با ناراحتی به الهه نگاه کردم
:الهه با خنده
...مرگ من بیا ارومتر راه بریم .....می خوام ببینم اینبار می خوادچیکار کنه
... بازوي الهه رو کشیدم تا سرعت قدماشو تندتر کنه
الهه-.هوي وحشی ارومتر ...چرا سگ بازي در میاري ...بابا مردم که گناه نکردن ..دلشون پیش دختر حاج ..... عباس گیر کرده
....حالا این الاغو باید کجاي دلم جا بدم -
.... الهه-.اون جاي دلت که پر از یونجه است... اونجا جاش خوبه
.. خنده ام گرفته بود
.... گمشو بی شعور ...مگه دل من کاهدنه-
... الهه-.لابد هست که هر الاغی پا می زاره به دلکده ات
....فقط هدي جون.. چطور لگد پریانشونو ....تو اون دل تحمل می کنی
.... باهم اروم زدیم زیر خنده
... الهه-.اوه اوه..داره صاحبت میاد
: با خنده
.... خفه می شی یا خفه ات کنم
.... الهه-.تونستی اول این الاغ تازه به دوران رسیده رو خفه کن ...من یکی پیشکش
چه شلواریم پوشیده جان عمه اش .....منو یاد کماندوهاي جنگ جهانی دوم می ندازه ....خدایش خیلی برات .... کلاس گذاشته ....بین این همه الوات ....قدرشو بدون ....جاي اقات خالی
سر کوچه پیچیدیم...که مزاحم همیشگی سرعتشو زیاد کرد و توي یه حرکت یه کاغذ مچاله شده رو انداخت .... تو بغلم
.... الهه-.واي مرگ من این اوضاش دیگه خیلی خراب شده ....کار به نامه هاي عاشقانه هم کشیده
... از ما حسابی فاصله گرفته بود و عقب عقب راه می رفت
... الهه-.بازش کن.. بازش کن ....ببینم چی توش نوشته
... کاغذ مچاله شده رو باز کردم
...حدا خانوم ..دوست دارم من ..«.و بعدم یه شماره..که فکر کنم شماره خونه اش بود«
: الهه با صدا زد زیر خنده
واي واي هر دم از این باغ خري می رسد ..خوب شد رو ح جیمش یه نقطه نذاشت ..و گرنه خداتم می کرد.
...
... چه ابراز علاقه اي با این جمله بندیش کرد.... کل کتاب ادبیاتو در هم کوبید
.... دوست دارم من ...میمرد بگه دوست دارم ..منش دیگه براي چی بود
...الهه که از خنده نفسش بالا نمی یومد
الهه- اخه یکی نیست بهش بگه اسکول حسابی ..عقلت کجاست که امدي عاشق یه اسکول حسابی تر از خودت شدي ....که نمی دونه عاشقی یعنی چی؟
:به الهه نگاهی کردمو و گفتم
... یه اسکولی به تو یکی نشون بدم که یادت بره چندتا اسکول تو این محل داریم