
رمان زفیر
نویسنده : آبان بانو
ژانر : BDSM
قیمت : 39000 تومان
رمان زفیر
سیگارش را آتش میزند و خیرهی رو به رویش میشود. دود را حبس میکند و چشمانش کاسه خون بود. سر صدا ها هنوز در مغز رژه میرفت و او را به جنون میرساند. تاریکی... سرما... اصلحه و بعد... بنگ... صداهایی که ناقوص مرگش بود. صدایی پر از ترس... پر از سوز... هنوز زنگ دار است همهمهیِ آنها. به دستانش نگاه میکند. بعد از چهل روز هنوز خاکی است. خودش با دستان خودش جانش را خاک کرد بود. دندان بهم میسابد و کام دیگری از سیگار میگیرد. با همین دست ها او را در گودال گذاشته بود. کام دیگری میگیرد و تقه ای که به در میخورد -ا...ق...قام اجاز...زه هـ...هست بیـ...بیام ت...تو؟ یخبندان است صدایش وقتی لب میزند -بیا! مردی داخل میشود و با سری افتاده به سمت میزش میرود. پرونده ها را جلویش میگذارد و ترسیده میگوید -اقام ش...شرمندم به خدا کارا ع... عقب افتاده...ا...این پرونده ها برای خ...خرید و فروشای ای...این ماهه ش...شما ی...یه امضا بکنی...نید تا فرشا ا...از گمرک رد شه. پلک بهم میفشرد و میز را چنگ میزند. کاش میشد بُکشد... تمامشان را.